مقاومت ژن Z، قطع ارتباط از طرح های داده


در شب، هوای کوه آنقدر سرد نیست که حشرات را آرام کند، جوانان دور درخشش جمع شده اند. آن‌ها نه با صفحه‌نمایش گوشی، طعمه‌ای الکتریکی برای مردم تقریباً در همه جا، بلکه توسط آتش جذب نور شدند.

موسیقی دور شعله های آتش می پیچید. انگشت‌ها روی گیتار می‌کوبیدند. صداها متن هایی در مورد عشق، دموکراسی و بالاتر از همه انقلاب می ساختند. پروانه‌ها به شعله‌های آتش علاقه داشتند، وقتی خیلی نزدیک شدند شعله‌های آتش می‌سوختند و سپس از هوش می‌رفتند.

چند ماه است که این تپه های ایالت کارنی در شرق میانمار از ارتباطات مدرن قطع شده است. حکومت نظامی که سه سال پیش در یک کودتا قدرت را به دست گرفت و کشور را وارد جنگ داخلی کرد، جمعیتی را که بیش از همه در برابر حکومت وحشیانه آن مقاوم بودند، قطع کرد. این سنگرهای مقاومت که مردم از سراسر کشور در آن جمع شده اند، تقریباً اینترنت، ارتباطات سیار و حتی برق ندارند.

بازگشت به دوران مدرن عواقب ناگواری برای زندگی مردم دارد. اگر کودک تب داشته باشد، راهی برای تماس با پزشک وجود ندارد. جنگجویان شورشی که ده‌ها پایگاه نظامی میانمار را در حملات اخیر تصرف کرده‌اند، قادر به تماس با فرماندهان جنگی از پایگاه‌های خط مقدم نیستند. دانش‌آموزان نمی‌توانند در کلاس‌های آنلاین شرکت کنند، که در برخی نقاط میانمار تنها گزینه یادگیری است.

خبر – چه کسی از یک حمله هوایی جان سالم به در برد، روستای او سوخت، دخترش از کشور فرار کرد تا به خارج از کشور کار کند – با پای پیاده یا اگر سوخت گران قیمت پیدا شود، با موتورسیکلت هایی که در مسیرهای جنگلی می چرخند، سفر می کند.

با این حال، قطع یک مزیت غیرمنتظره داشت. بدون حواس پرتی دستگاه های تلفن همراه، افراد به صورت حضوری و با تماس چشمی با یکدیگر صحبت می کنند. شوخی می کنند. آنها آواز می خوانند. آنها در حال رقصیدن هستند. گیتار می زنند.

به نظر می رسد که تنها جنگ می تواند تیم جذاب صفحه نمایش کوچک را در هم بشکند.

در سال هایی که مردم کارنی آن را سال های قبل از میلاد می نامند، یعنی قبل از کودتا، تقریباً همه در فیس بوک بودند. سپس در ساعات پیش از سپیده دم 1 فوریه 2021، حکومت نظامی مخابرات را قطع کرد. این اولین نشانه مشکل بود. تا صبح، بیشتر رهبران منتخب کشور دستگیر شدند. آنها امروز در زندان هستند.

پس از کودتا، خدمات اینترنت و تلفن همراه در اکثر نقاط کشور بازگردانده شد، اما فیس بوک و سایر شبکه های اجتماعی ممنوع شدند. در مناطقی که شبه‌نظامیان با نیروهای نظامی مبارزه کرده‌اند – مانند ایالت کارنی (همچنین به عنوان کایا) در شرق، ایالت راخین در غرب، و ایالت ساگاینگ و چین در شمال غربی – کل شهرستان‌ها هنوز در تاریکی هستند. .

بدون هیچ بازی آنلاین برای پخش یا پخش ویدیو در تلفن شما، فضای سایه دار اغلب در شب پر از موسیقی محلی می شود.

در خط مقدم، هنگامی که ضربات توپخانه برای یک روز یا یک ساعت کاهش می یابد، سربازان مقاومت AK را با گیتار تعویض می کنند. یکی از فرماندهان ارتش شورشی به ساز کاخون، یک ساز آفریقایی-پرو ضربه می زند. در بیمارستان، در نزدیکی دیواری از برگ ها، مایحتاج اولیه را به نمایش می گذارند: باند، دستکش لاستیکی، الکل و گیتار.

امیلی وو پس از سرو غذای نودل تند با گیاهان به سربازان شورشی، گیتاری را برداشت که روی زمین خاکی یک پاسگاه نگهبانی قرار داشت که سال گذشته توسط نیروهای مخالف تسخیر شده بود. چند سال پیش، او دانش آموز دبیرستانی در لویکاو، پایتخت ایالت کارنی بود و در حال مطالعه حرکات رقص انگلیسی و TikTok بود.

سال گذشته، زمانی که محله‌اش درگیر جنگ بین سربازان مقاومت و نیروهای حکومت نظامی شد، او و خانواده‌اش از خانه خود گریختند. اکثر مردم در کارنی اکنون آواره شده‌اند و با چند بسته از با ارزش‌ترین دارایی‌های خود زندگی می‌کنند، از جمله، به‌طور شگفت‌انگیزی اغلب، یک گیتار.

او می خواند: «تاریخ با خون ما نوشته شده است». قهرمانانی که در نبرد برای دموکراسی جان باختند.

اشعار، که بخشی از یک سرود انقلابی معروف را تشکیل می‌دهند، در سال 1988، زمانی که میانمار درگیر قیام ملی دیگری علیه دیکتاتوری نظامی سابق بود، با نور شمع سروده شد. پس از اینکه این جنبش اعتراضی به طرز وحشیانه ای سرکوب شد، به نظر می رسید میانمار بیشتر به گذشته فرو رفته است، در حالی که بسیاری از آسیا شهری شده و رونق یافته است.

دوازده سال پیش، حکومت نظامی حاکم بر میانمار در آن زمان، سیم‌کارت‌هایی به ارزش تقریباً چهار برابر متوسط ​​درآمد سالانه این کشور صادر کرد و از اتصال همه افراد به‌جز ثروتمندترین افراد به جهان جلوگیری کرد.

بنابراین، برای اکثر مردم، منبع اخبار – یا ترکیبی از واقعیت، شایعه، و لفاظی – چایخانه محلی بود، همانطور که برای چندین دهه بوده است. مردم روی چهارپایه های پلاستیکی دور میزهای پلاستیکی نشسته بودند و برای جلوگیری از جاسوسان اطلاعاتی نظامی که ممکن است در حال استراق سمع باشند، به آنها نزدیک تر می شدند. چای، یا شیری مایل به شیرین یا تلخ، داشت سرد می شد. شایعات داغ بود.

از زمانی که اصلاحات سیاسی در سال 2016 منجر به ایجاد یک دولت شبه غیرنظامی شد، دسترسی به اینترنت ارزان‌تر شده است. حساب های فیس بوک افزایش یافته است. اطلاعات نادرست در اینترنت نیز همینطور است. دروغ های مربوط به آزار جنسی شعله نسل کشی علیه اقلیت مسلمان را شعله ور ساخت.

امروز، در کارن، کوچک‌ترین ایالت میانمار و یکی از کمتر توسعه‌یافته‌ترین ایالت‌ها حتی قبل از قطع اینترنت، کنایه‌ها دوباره جایگزین حقیقت شده‌اند. تئوری های توطئه فراوان است. اما در میان عدم اطمینان و پارانویا، موسیقی به عنوان یک ابزار درمانی عمل می کند.

مائو خپرای میار، 23 ساله که از شهر تحت کنترل حکومت نظامی گریخت و یک مدرسه موسیقی در جنگل های کارنی تأسیس کرد، گفت: «هر روز صدای بمب، هواپیما و شلیک گلوله را می شنیدم. وقتی صداهای موسیقی را می شنویم، ترس هایمان کمی ناپدید می شود».

هنگامی که یک فرصت غیرعادی برای دسترسی به اینترنت وجود دارد، فریب آنلاین شدن می تواند خطرات خود را به همراه داشته باشد.

در ژانویه، اعضای مقاومت در یک پست فرماندهی مخفی در Loikav جمع شدند. آنها برای استراتژی نبرد در آنجا نبودند، بلکه برای دسترسی به Wi-Fi توسط Starlink، یک سرویس اینترنت ماهواره ای که در مناطق درگیری در سراسر جهان استفاده می شود، حضور داشتند.

مقاومت در فیس بوک به شدت ادامه یافت. آنها عاشق عکس های نوزادان تازه متولد شده و تصاویر دیگر شورشیان بودند که با لباس های استتار جوان و مصمم ژست گرفته بودند. یکی از سربازانی که در آنجا حضور داشت، به یاد می آورد که برخی آنقدر در حملات آنلاین خود غرق شده بودند که متوجه غوغای اطراف نشدند.

او و دیگران از پهپاد مسلحی که توسط نیروهای حکومت نظامی مستقر شده بود فرار کردند. اما سه نفر که بیش از حد به اینترنت متصل بودند، در این حمله زخمی شدند که حال یکی از آنها وخیم است.

در شب سومین سالگرد کودتا، سربازان مخالف در شهر دموسا که تحت کنترل شورشیان بود گرد هم آمدند تا ازدواج آگوستین و ژوزفین را جشن بگیرند که نام آنها بر روی تابلویی در این مکان اعلام شده بود. آگوستین به زودی به جبهه می رفت و بسیاری از اعضای شبه نظامیان چند روزی را از نبرد مهلت می دادند. ژنراتورها چادر را روشن می کردند و سربازان هر از گاهی به آسمان نگاه می کردند تا در مهمانی درخشان هدف هواپیماهای جنگنده قرار نگیرند.

در حالی که مهمانداران قبل از پر کردن زمین رقص ویسکی می‌نوشیدند، کو یانگ ناینگ هوتو روی یک چهارپایه پلاستیکی نشست و سیگار می‌کشید. او در سال میلادی حسابدار بود. سپس به ارتش شورشیان پیوست. مینا پایش را گرفت.

او گفت: «بسیار متاسفم که دیگر نمی توانم با همرزمانم بجنگم.

فرمانده به سمت آقای یان ناینگ هو دوید و دستش را دور شانه او انداخت. سرشان را به سمت موسیقی تکان می دادند، اشعاری که در مورد دلتنگی مردم اخراج شده بود. سپس موجی از آواز فرمانده را به پیست رقص برد.

آقای یانگ ناینگ هو روی یک چهارپایه پلاستیکی نشسته بود و سیگاری را دمید. دستش را در جیبش برد و گوشی اش را که یادگار دوران دیگری بود بیرون آورد. دستگاه را کشید. مرده بود او آن را زمین گذاشت و مردم را تماشا کرد که تاب می خوردند و آواز می خوانند، بسیار نزدیک اما دور از دسترس.

دیدگاهتان را بنویسید