در غرب اوکراین، جامعه برای میهن پرستی یا بقا می جنگد


با غروب خورشید، سرگرد ارتش اوکراین، کایرلو ویشیوانی، درست پس از دفن برادر کوچکترش که او نیز یک سرباز بود، به حیاط خانه دوران کودکی خود در دولیبی، روستایی در غرب اوکراین رفت. مادرشان هنوز در اتاق نشیمن گریه می کرد.

او در آن روز گفت: «از قبل می‌توانم ببینم که او هر روز نزد او خواهد آمد.

حق با او بود، اما نمی خواست در کنار او باشد. چند روز پس از تشییع جنازه، در مارس 2022، در نتیجه حمله موشکی روسیه به پایگاه نظامی اوکراین درگذشت و در کنار برادرش واسیل به خاک سپرده شد.

برادران ویشیوانی اولین قربانیان در دولیبی و جامعه اطراف آن از زمان آغاز تهاجم گسترده روسیه در 24 فوریه 2022 بودند. از آن زمان تاکنون، 44 سرباز اوکراینی دیگر در این منطقه کشته شده اند – بیش از چهار برابر تعداد کشته های محلی در این منطقه. هشت سال گذشته مبارزه با جدایی طلبان در شرق که توسط روسیه حمایت می شوند.

برای دولیبی‌ها و منطقه مجاور خدرها – که در مجموع حدود 24000 نفر هستند – انتظار برای اعلام رسمی بعدی مرگ و دفن پس از آن به یک روال تلخ تبدیل شده است. اما حتی در حالی که شهر با مراسمی متواضعانه به مردگان خود خوشامد می گوید و به خاک سپرده می شود، برخی از همسایگان بی سر و صدا بهایی را می سنجند که حاضرند برای جنگی بدون پایان بپردازند.

اختلافات بین ساکنان غیرجنگی – اغلب کسانی که خانواده‌هایشان از خدمت سربازی سربازی اجباری فرار کرده بودند یا از کشور فرار کرده بودند – و کسانی که عزیزانی در خط مقدم داشتند یا به طور کامل از تلاش‌های جنگ حمایت می‌کردند، شروع شد.

در روزهای اول جنگ، حتی قبل از اینکه خبر اولین کشته های جنگی برسد، مردم در سراسر اوکراین به سمت مراکز اجباری هجوم آوردند. از جمله خودوروف بود که خانواده‌هایش سابقه طولانی در مبارزه برای استقلال اوکراین دارند و در جریان سرکوب وحشیانه جنبش ملی‌گرایانه شوروی در قرن گذشته اعدام یا به تبعید فرستاده شدند.

در دولیبی، تهاجم روسیه در اوایل با مرگ برادران ویشیوانی رخ داد. ناگهان ساکنان در حال دفن سربازانی بودند که اکثر آنها را به عنوان همسایه های مادام العمر می شناختند.

ناتالیا بودنار 41 ساله، خواهر بزرگ برادران ویشیوانی، می‌گوید: «در آن زمان هیچ‌کس نمی‌دانست چگونه همه چیز را به درستی انجام دهد. او گفت که او تشییع جنازه هر دو برادرش را سازماندهی کرد و حتی برای کشیش سخنرانی کرد.

هنگامی که جنگ شروع شد، دولت خداروف تدارکات سازماندهی تشییع جنازه را بر عهده گرفت و به ناچار تکرارهای تلخ به هموار شدن روند کمک کرد. خدمات عمومی به میدان مرکزی منتقل شد، جایی که هر بار انبوهی از مردم در آنجا جمع می شوند.

خانم بودنار ماه گذشته از آپارتمان خود در خدارو گفت: «اکنون همه می‌دانند که تابوت‌ها چیست، استانداردها و روش کار چیست.

پاییز گذشته، تعداد مرگ و میر ساکنان محلی افزایش یافت و ساکنان تلاش کردند تا نه تنها با خدمات روزانه کلیسا، که ده ها مؤمن را جمع آوری کرد، این فقدان را به یاد آورند. از این رو بر دیوارهای بیرونی مدارسی که سربازان کشته شده در آن درس می خواندند، پلاک های یادبود جدیدی از سنگ و برنز نصب شد.

در آن مدارس نیز مردم با گل و شمع یاد درگذشتگان را گرامی داشتند. اولگا ملنیک، 46 ساله، رئیس خدمات اجتماعی دولت خدارو، گفت، اما برخی از والدین شکایت داشتند که این پیشنهادها برای بررسی بسیار تاریک است و باید حذف شوند. آنها مخالف بودند که فرزندانشان از جنگ صدها کیلومتر به طرف شرق یاد کنند.

با این حال، محراب های موقت در جای خود باقی ماندند و هنگامی که پاییز گذشته، مدرسه ای که برادران گلدوزی در آن تحصیل می کردند به افتخار آنها تغییر نام داد، هیچ کس مخالفتی نکرد.

تا سال 2023، صف ها در مراکز اجباری در سراسر کشور به آرامی ناپدید شدند، زیرا اکثر داوطلبان قبلاً به جبهه رفته بودند. جذب نیروها عمدتاً از طریق احضاریه صورت می گرفت که بر اساس نیاز ارتش به صورت موجی برای مردان 27 تا 60 ساله صادر می شد.

اما به تدریج، ارتش تلاش‌ها را برای جذب سربازان افزایش داد، به طوری که برخی از مراکز استخدام، مردم را به زور از خیابان‌ها بیرون کردند تا این روند را تسریع بخشند. طی شش ماه گذشته، این تاکتیک – که معمولاً به عنوان بسیج اجباری شناخته می شود – اغلب در اخبار اوکراین مطرح شده است، نشانه ای از کمبود مزمن نیرو که در این ماه با تصمیم دولت برای کاهش سن خدمت اجباری اوکراین به 25 سال به اوج خود رسید.

به گفته مقامات محلی، حدود 600 نفر از جامعه خودوروف تا ماه مارس در ارتش خدمت می کردند، از جمله بیش از 12 مرد از خود دولیب ها، که برخی از آنها از خیابان ها به خدمت گرفته شدند. به گفته ساکنان، از آن زمان مردان شروع به اجتناب از بیرون رفتن در ساعات روز کردند.

«همه می ترسند. هیچ‌کس نمی‌خواهد بمیرد.”

پیترو پانات، رئیس یگان دفاع سرزمینی، یک واحد نظامی ویژه که در روزهای اولیه جنگ برای حفاظت از جوامع محلی ایجاد شد، گفت که 10 نفر از 30 نفر در این واحد از آن زمان تاکنون اسنادی برای معافیت قانونی آنها از جنگ دریافت کرده اند. استثنائات به دلایلی مانند مشکلات سلامتی یا بستگانی که نیاز به مراقبت دارند اعطا می شود.

آنا کوهاراسکا، 66 ساله، که یک واحد داوطلبانه را برای جمع آوری کمک های مالی برای کمک به سربازان در جبهه اداره می کند، می گوید: “مردم دلسوز زیادی وجود دارند.”

در منطقه خودوروف، بستگان سربازانی که در جبهه می جنگند یا کشته می شوند، می گویند که در دو سال گذشته، آنها از مردان جامعه که به گفته آنها، خود را از خدمت خریده اند، در حالی که پسران و پدران خود را خریده اند، رنجیده اند. در حال جنگ هستند، احساسی که بسیاری در سراسر کشور مشترک هستند، زیرا دولت اوکراین با نحوه بسیج 500000 سرباز دیگر دست و پنجه نرم می کند.

مارتا گلادی 51 ساله، یک درمانگر از نزدیکی ستری که به طور حرفه ای با سربازان و خانواده های آنها کار می کند، گفت: “گاهی اوقات مردم می خواهند ارزش فداکاری چنین خانواده هایی را بی ارزش کنند تا با باج دادن به پسران خود، خود را توجیه کنند.” از پنج مادری که خانم گلادزی با آنها صحبت کرد و تنها پسران خود را در جنگ از دست دادند، گفت که همسایگان از دو نفر به خاطر رشوه ندادن به آنها برای ترک ارتش برای محافظت از آنها انتقاد کردند.

در اوکراین، هیچ راه قانونی برای پرداخت معافیت از خدمت سربازی وجود ندارد، اما گزارش های گسترده ای از فساد در خدمات اجباری، رشوه از 1000 دلار در آغاز جنگ – “باج از مرگ” – به 10000 دلار برای سرانه وجود دارد. . برخی از معروف ترین رسوایی های مربوط به سربازی اجباری منجر به اخراج افسران ارشد ارتش در اوت گذشته شد.

یکی از آخرین رزمندگانی که در خداروف دفن شده بود با کمال میل ظاهر شد.

در کودکی، نظر یانکویچ 9 ساله، که در خداروف بزرگ شد، در مراسم تشییع جنازه رومن توچین، فعال محلی، که در جریان انقلاب میدان اوکراین، تظاهرات سال 2014 که نفوذ فراگیر روسیه در اوکراین را رد می‌کرد، هدف گلوله قرار گرفت، شرکت کرد.

خواهرش ماریا یانکویچ می‌گوید: «بعد از آن مراسم خاکسپاری، او به مادرمان گفت: «وقتی بزرگ شدم، به جنگ خواهم رفت».

برادرش درست قبل از تهاجم روسیه در یک برنامه آموزشی فنی پذیرفته شده بود، اما در عوض به یک اردوگاه نظامی رفت و به یک واحد تهاجمی نخبگان پیوست.

آقای یانکیویچ 19 ساله بود که در ماه فوریه در نبردی در نزدیکی شهر آودیوکا در شرق اوکراین جان باخت. ترکش‌هایی که او را به قتل رساند، روی شقیقه‌اش اثری بر جای گذاشت، همان جایی که 10 سال پیش گلوله به قهرمانش اصابت کرد.

خواهرش پس از انتشار پستی در مورد او در اینستاگرام گفت: «بسیاری از پسران جوان از سراسر اوکراین برای من نامه نوشتند. آنها نوشتند: “برادرت برای من یک قهرمان است، من می خواهم مانند او باشم.”

دیدگاهتان را بنویسید