MUSIC مملو از فریادهای صمیمانه درباره عشق از دست رفته و درد دل است. اما گاهی اوقات اشعار به وضوح نشان می دهد که آنها آن را داشتند و سزاوار رنج هستند.
یکی مثل تو، ادل
«از اینکه بیخبر و ناخوانده ظاهر شوم متنفرم/ اما نمیتوانستم دور باشم، نمیتوانم با آن مبارزه کنم.» نه، زیرا شما مواد شوفاژ با درجه تسلیحات با پرچم های قرمز بیشتری نسبت به تجمع پوتین هستید. همدردی خود را برای سابق بیچاره او که اکنون با خوشحالی با یک فرد عادی ازدواج کرده است، حفظ کنید. او را ساعت 2 بامداد توسط ادل روبهروی در آستان از رختخواب بیرون کشیده و همسرش قبل از اینکه بنشیند با پلیس تماس میگیرد تا او را با این اتهام که هنوز دارد او را میچرخاند، از تخت بیرون کشیده است.
زمزمه بی دقت، جورج مایکل
جرج می گوید: «باید بهتر از خیانت به یک دوست می دانستم»، پیش از آنکه بدبختی هایش را به گردن «زمزمه های بی دقت» همسر بیاندازد، نه خیانت خود. “از نظر قلب و ذهن، نادانی مهربان است” بازی کردن را خوب نمی کند، و ثابت کردن این واقعیت که او اکنون کسی را برای رقصیدن ندارد، اختلال شخصیت خودشیفته آشکار است. تو اونجا از گلوله طفره رفتی هان
خداحافظ، بای، عزیزم، بی سیتی رولرز
یک درخواست رقت انگیز دیگر برای همدردی از طرف یک جوان که آن را در جایی که نباید می چسباند. «باید به او میگفتم که نمیتوانم درنگ کنم/ حلقه ازدواج در انگشتم است.» اگرچه او احتمالاً زمانی که کمی به پهلو میخورد، آن را به طور مرتب در میآورد. شما فکر می کنید که آنها در آن شلوارهای تارتان احمقانه بخت و اقبال نخواهند داشت، اما این دهه 70 بود و طعم خوب دقیقاً موجود نبود.
هیچ چیز با 2 U مقایسه نمی شود، Sinead O’Connor
اونقدر خونین که میخوای بهش تکون بدی و شاهزاده. “هفت ساعت و 15 روز گذشته است/ از زمانی که عشقت را گرفتی.” اینقدر تلاش نمیکنی که ادامه بدی، نه؟ حیف دوستانش که تماس های تلفنی اشکبار را انجام می دهند. “او دوباره مرا ترک کرد، من برای گریه کردن به شانه دیگری نیاز دارم.” “ببخشید، من امشب گربه را شامپو می کنم. داری جدا میشی، من نمیتونم صداتو بشنوم… سلام؟ قبل از قطع کردن تلفن برای رفع گناه. ماهی های زیادی در دریا وجود دارد، Sinead. ما همه آنجا بوده ایم. یک پیمانه داشته باشید.
دیروز، بیتلز
“چرا مجبور شد برود، نمیدانم، او نمیگفت/ اشتباهی گفتم، حالا دلم برای دیروز است.” پس اساساً تقصیر خودت است. اصلا پرسیدی؟ عذر خواهی کردن؟ چیزی در ثبت وجود ندارد، به اصطلاح، برای نشان دادن هر دو. به علاوه این واقعیت که غیرممکن است برای کسی که گروه کر قورباغه اف**شاه را به دنیا تحمیل کرده است، همدردی کنید.
تو زیبا هستی، جیمز بلانت
در این عصر مدرن برابری جنسیتی، دانستن اینکه مردان نیز می توانند خرگوش های ترسناک باشند، دلگرم کننده است. دختر در مترو به پسر بی گناه لبخند می زند، پسر با او وسواس روانی ایجاد می کند. “من چهره تو را در یک مکان شلوغ دیدم / و نمی دانم چه کنم / چون هرگز با تو نخواهم بود.” احتمالاً برای بهترین حالت، زیرا او دستوری برای شما صادر می کند و دوست پسرش می خواهد سر شما را وارد کند. از او غلبه کنید، تغییراتی در زندگی ایجاد کنید، شاید به ارتش بپیوندید. لعنتی، آیا او در بوسنی به پایان رسید؟